زمزمه های نورانی مردان بارانی

با کلیک روی تصویر دانلود کنید.

 اسلام علیک یا اباصالح المهدی

اسلام علیک یا صاحب الزمان

آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کوير
باران بيار و باز بباران از آسمان

آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
«آدم» نمي شويم! بيا: ماجراي «سيب»!
باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..!
آقا اجازه! منتظرند اينهمه غريب....

سلام. اینبار اول هممون سلام بدیم به اماممون سرورمون به حضرت صاحب الزمان عج و بهشون آغاز امامتشون رو تبریک بگیم..راستش برای اینکه این پست رو چطور و چگونه شروع کنم مونده بودم حتی این شعر رو هم نمیخاستم بزنم چون به اندازه ی کافی شعر و متن تو فضاهای مجازی همتون میخونید و تکراریه،این وبم شکرخدا به اندازه ی کافی اینقد تواشیح دوست داره و این گروه اینقدر کارشون تک هست که من بدون تبلیغ ویا نوشته های دیگر ،همه مخاطبان خاص خودشو داره و نگران مخاطب نیستیم و هر کاری رو که از گروه میزارم با خودم میگم خدایا خودت هر کی رو که روزیشه میفرستی، گفتم روزی، بزار بگم چطوری ،اخه این کارهای تواشیح و یا چیزایی که به خدا و قرآن و اهل بیت مربوط میشه چه تواشیح چه نوشته چه مداحی وغیره هر کدوم که خوانده یا نوشته میشن من اعتقادم اینه چون کاری که نورانی باشه بالاخره خدا یجوری جلو دل و راه دل کسی میندازه و خداییش میکنه با اینکارا..حالا منم اعتقادم اینه حالا شاید بگید ببین شعار میده ولی ایطور نیست چون من اعتقادم اینه و این بارها برام ثابت شده ..خداست دیگه گاهی با دلت یکارایی میکنه که میمونی و کسی رو جلو دلت قرار میده که میمونی فقط کافیه صدای دلتو گوش بدی و مواظب دلت باشی و دلتو بخدا بسپری چون خدا یکسی رو بموقع سر راه دلت میزاره که خداییت میکنه..اووح از موضوع اصلی فاصله گرفتم..خب اینم دله که قلمو گرفته و داره میره و دست خودم نیست حالا بزارید اینم بگم، من میبینید که زیاد تو وب نوشته نمیزارم از خودم و وقتهایی هم که میخام یچیزی بنویسم تو وب قبلش از چن روز قبلش حتی ذهنم درگیر میشه که چی بنویسم ولی تا اون متنو شروع کردم میگم بزار هر چی شد و خدا هر چی رو انداخت دلت بنویس حالا اون چیزا هم نیاد قبلیا هیچ.. حتما حکمته دیگه...الانم اصلا اینا تو فکر دلم نبود و تا اینجا اصلا ذهنم نبود بیاد ولی اومد دیگه.....

 حالا اصل موضوع اول متن که سلام دادم به آقا امام زمان عج...دیگه نتونستم ادامه بدم یعنی روم نشد سلام بدم و بشینم چند خط همون طور که با شهدا و اینا حرف زدم تو پستهای قبل حرف بزنم..اخه با خودم گفتم قاصدک تو با چه رویی میخای به آقا سلام بدی با امید کدوم اعمالت..مگه قاصدک تو برای آمدن و ظهور آقا چیکار کردی اصلا آدم خوبی مگه بودی اصلا اخه ادم هستی که تو خوب بودنت هم بمونی..حالا اینارو نگیدا وبه داره انچنانی حرف میزنه..نه من راستشو میگم چون هر ادمی خودشو و اعمالشو از همه کس بهتر میشناسه و تازه ادم که خداش هست وباید به اون جواب بده از هر کی که فرار کنی اون بالا خدا هست و میبینه و اصل کاری اونه پس حرفامون باید همیشه رک باشه...چند روز پیش رفته بودم جمکران ..جمکران برای من خیلی خاطره است خاطره دانشگاه و بچه های کانون مهدویتمون که یادش بخیر با بچه ها چقدر با دورهها و دعای ندبه و همایشهای مهدویت چه بدو بدویی میکردیم چه سفرهایی برای قم و جمکران میزاشتیم یادش بخیر مزارشهید زین الدین و... اینسری با همه ی خاطرهها وارد جمکران شدم نمیدونم شماها با چی با آقا بیشتر خلوت میکنید با دعای ندبه یا عهد یا نماز امام زمان عج ویا دعاهای خاص آقا..من از وقتی بزرگ شدم و آقا رو شناختم شیرین ترین چیزی که آرومم کرده و برام لذت بخش ترین بوده نماز امام زمان بوده..حالا درسته از بچگی همگیمون اسم آقا رو از بابا و مامان میشنویم ولی بچه که اون شناخت رو نداره حتی اون کسایی که باباها و ماماناشون مفسر قران و اینان..بزرگ که بشه با شناختش بیشتر میشه بر اساس چیزی که  عقلش میخونه و اینا اشناتر میشه بقولی با معرفت تر میشه...

 یادمه اولین باری که این نمازو خوندم شیرینیش تو دلم موند و برا همون برای کسی که چیزی برای ارامش و دعا میخاد این نمازو میگم بخونه و همه هم تا میخونن اینو تایید میکنن حالا اگه امشب خوندید مارم دعا کنید...تو جمکران اون چاه امام زمان عج هست  چن تا پیرزن بودن و گفتن که قاصدک بیا برا ما نامه بنویس بندازیم چاه  منم گفتم مادر جان چی میخای بنویسم هر کدوم از درداشون میگفتن یکی بچه میخاست یکی پول یکی شوهرش بد اخلاق بود یکی پسرش بد بود حتی برا دردایی که مینوشتن و میگفتن چشام بارونی شد و قلبم بدرد اومد وانداختم اونجا ،بالای همه ی صفحات مینوشتم آقا سلام ببخش که همه دردهای خودشونو میگن و کسی نیست که برای درد بزرگمون که غیبت شماست دعا نمیکنیم  اخه اقا ما را ببخش که نمیدانیم دوای همه ی دردهای ماشمایی... نمیدانیم که اگر شما بیایی همه ی ما دردهامون خوب میشود و انسان خوب میشود اخر درد ادمها این است که خوب نیستند اگر همه خوب بودیم که دردی نداشت اگه خوب بودیم که شما غیبت نمیکردی....تا بحال نشده بود تو چاه چیزی بنویسم فقط یه چیز نوشته بودم و اونم جمله ی همیشگی خودم که خدایا ماراهم کربلایی کن سالها پیش، میبینید منم مثل ادمهای دیگه درد اصلی فراموشم شده بود و خودخاه بودم که نوشتم کربلایی کنه ... اینسری که قلم را برداشتم بنویسم میدونید چی نوشتم ...اینبار بازم خودخاهی یا بنوعی دگرخاهی کردم و برای گروه تواشیح سیرت النبی مشهد مقدس نوشتم و گفتم سلام آقا حالتان خوب هست چه میکنی با گناهای ما؟ آقا من روی ان را ندارم که چیزی بنویسم چون روسیاهم ولی میخام از طرف گروهی بنویسم که میدونم ادمای خوبی هستن چون راهشون راه شماست گفتم اقا هر گروهی و حتما این گروه هم عاشق شما هستند و ارزویی دارند و آقا حتما اینا همه ارزو دارن که روزی شما بیایی تا برای شما و در برابر شما اجرای تواشیح کنن اقا پس زود بیا.....و این تواشیحی که الان براتون میخام بزارم رو گوش میکردم ...

کار بسیار زیبای مولا مهدی که به صورت تصویری است و در المپیاد بین المللی قران و حدیث توسط گروه اجرا شده است اگه این فیلم رو ببینید نورانیت کار و عشق به حضرت رو تو اعضای گروه میبینید اخه این تواشیح با یک متن که متن ارامش بخشی هست و همخوانی این گروه هم خاص شده و انگاری با درک تمام این متن رو میخونن و یه حزنی توی صداشون و دلاشون هست و این از عشق به آقاست..کار رو ببینید خودتون هم متوجه میشید.... اگر تواشیح رو دیدید و دلاتون امام زمانی و بارونی شد برای ما هم دعا کنید.خدایا مرا هم ادم کن.یاحق

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: